سبزی یونجهی این گاو شبیه چشمیست
که در آفاق چنین میخواند:
«مزرع سبز فلک دیدم و» یک ویلچر نو
چرخ پنچرشدهی گاری استاد کریم
نفس پوچترین خاطره را میگیرد
حرف امروز :
استاد به من گفت : راهی یادت میدم که دچار یکنواختی همیشگی نشی فقط بهش عمل کن و سعی کن اون بفهمی او گفت: هر ده شب از زندگیتو سعی کن یک شب رو متفاوت زندگی کنی و همه غم و غصه هاتو کنار بذاری و فقط با اونچه که داری دلخوش باشی و لذت ببری و اضافه کرد که متفاوت بودن یعنی خیلی بهتربودن نیست یعنی اینکه فقط سعی کنی با شب های گذشته فرق داشته باشی و من بهش عمل کردم یه شب میشد که شب دهم بود با رفقام بودم همشونو دعوت میکردم و باهاشون خوش میگذروندم و گاهی هم شد که شب دهمی بود و خودم بودم و خودم حتی پولی واسه اینکه شام بخورم توی جیبم نبود ساعتها توی خیابون قدم زدم و غم و غصه دنیا و مال دنیا رو بیخیال شدم و به ته مانده کارت تلفنم زنگ زدم و حال بابا و مامان رو پرسیدم . ولی همینکه سعی کردم که توی اون لحظات بی خیال همه چیز باشم و یه تفاوت ایجاد کنم فرداهای بهتری برام ساخت .
اندر حکایت خونه مجردی:
شما ترجیح میدین غذاتون بهسوزه یا گوشی تلفنتون؟ پنجشنبه نزدیکای ظهر توی خونه نشسته بودم و درس میخوندم آخه پنجشنبه ها نه سر کار میرم و نه دانشگاه که تلفن زنگ زد یکی از دوستای قدیمی بود با خانومش اموده بودن تهران منم گفتم نهار بیان پیشم چون وقتی نبود سریع رفتم در خونه همسایه پایینی و ازشون زودپز گرفتم(رو داشتن خوبه ها..) بهتر راه حل قرمه سبزی بود .. چون ادرس رو نداشتن هی زنگ میزدن و راهنمایی میخواستن منم واسه اینکه غذا رو نسوزونم جواب اونارو هم بدم گوشی رو از پریز کشیدم و آوردم توی اشپزخونه و به جای پریز تلفن زدم توی پریز برق تا امدم بجنبم گوشی و کالر آیدی با هم سوخت . دیگه رفتم سر کوچه و زنگ زدم و تا راه رو پیدا کردن و امدن خونه .... فعلاً از گوشی یدکی همسایه استفاده میکنم تا برم امروز یکی بخرم .......
توی پرانتز
(چه حالی میده اول صبح روز جمعه چند نفر رو از خواب بیدار کنی و مجبورشون کنی اول وقت برن رای بدن و وقتی میرن می بینن اولین نفرایی هستن که دارن رای میدن توی اون شعبه و وقتی برمیگردن خونه به همه بچه های محل میگن رفته بودیم نون بگیریم واقعا من به اینهمه جوون وظیفه شناس افتخار میکنیم :D )
چرا دوبار پست کردی ؟
کی رای داده به جای نون خریدن .... ؟؟ :))) خیلی باحال بود :))
حرف استادت واقعا محشر بود.قوی می نویسی.
سلام لواشک ترش !
از دست تو این خونه مجردیت !
سرگرمی جالبی شده خوندن پیامایی که برات میذارن!
روح من خسته از این روزمرگیهاست....بیا دمی همراه من باش
آپ کردم آقا شهرام .منتظر در افشانیتون می مونم.
سبز سبز سبز باشی.
سلام
وبلاگ جالبی داری
خودمونی و زیبا می نویسی
حالا خوبه بعد از گئشی غذا را هم نسوزوندی
پایدار باشی
سلام لواشک جونم
دیگه حالی از ما نمی پرسی؟
تازگیا خیلی ترش شدیا
خوشحال می شم باز هم منو مهمان چشمانت کنی
وعدة ما زمان دلتنگی، کنار چشمة خاطراتمان...
سلام.
حرفها را می شنوم. شاید هم خیال می کنم که می شنوم!
حرف استاد تون خیلی جالب بود.
اگه می خواهی قرمه شبزی خوش مزه تر بشه یه تیکه لواشک بنداز توش ..............
سلام
ممنون از اینکه ره عشق و با قدمت متبرک کردی
وبلاگ جالبی داری
موفق باشی
شاعردریا..................
سلام من آپ شدم بعد بی خیال انتخابات بابا به کار خودمون باشیم بهتر نریم تو سیاست
سلام ممنونم که به من سر زدید
شما چرا این قدر مهمون دارین ( چشمک مسنجری) خیلی مهمان نوازنین؟
به امید دیدار
سلام اخر قورمه هه چی شد:)
حرف استادتون از اون حرفا بود که باید قاب میگرفتیم ...
حماسه افرینی تون هم ای ول داشت
سلام لواشک ترش!
بازم که آپدیت نکردی ؟
راستی این روزها خیلی خوش به حالت شده ها !
ممنون از این که به من سر زدی!
آقا لواشک. شما هم جالب! می نویسی. اونم اگه فارسشو مینوشتم که فارسی می شد. نه نشد. یعنی تورکوش گشنجی.
دوست مهربانم سلام...من آپ هستم و مثل همیشه منتظر حضور گرم و دوست داشتنیتان در ضمن به علت وجود مشکلات بی شمار در خبرنامه ی قبلی ممنون میشم برای اطلاع از آپدیت و همچنین کمک به من برای بیشتر در کنار شما بودن دوباره در خبرنامه ی وبلاگ عضو شوید.
به انتظار محبتتان خواهم نشست
خدانگهدار
سلام دوست عزیز شب قشنگتان به خوبی و خوشی . بی نهایت ممنونم از ابراز لطف و محبت بی دریغ تون با حضور گرمت سرافرازم کردی . به قول معروف اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد ..... باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود . نمی دونم چجوری محبتتان را جبران کنم چند روزی است گرفتار مشکلات و دردسرهایی شدم که باعث شده من نتونم خدمت شما دوست عزیز و مهربان برسم در واقع چند روزی است که اصلا سیستم وصل نشدم جدا پوزش منو بپذیرید . الان که آمدم کامنت های پر مهر و دلنشین و بسیار زیبای دوستان را دیدم خیلی خوشحال شدم و از اینکه نتوستم به دوستان سر بزنم عرق خجالت بر پیشانیم نشست . و من به خود می بالم از اینکه دوستان با محبت و با مرامی مثل شما دارم . در حقیقت چند روزی هم به مسافرت می روم باز شرمنده شما مهربان میشم . حتی به روز نشدماگر فرصتی باشد تا قبل از رفتن به روز میشم .
انشا الله بعد از برگشتن از مسافرت جبران می کنم . امیدوارم لحظه لحظه زندگیتان سر شار از امید و شادکامی باشه .
دوست خوب نعمت والا .... من باید قدردان باشم و خدا را شکر گویم به خاطر نعمتهایی ( دوستان ) که خدا به من ارزانی داشته است .
دوست خوب عصاره عطر گلهای معطره که با حضورش آن فضا را عطر آگین و معطر می کنه
اگه غذا را می سوزوندی آبرویت می رفت بهتر که گوشی سوخت !!!
سلام !
سر زدم اما آپدیت نبودی!
نوشته هات خیلی خوبن مثل یه لواشک ملس.
از این که به ما هم سر زدی ممنون بازم بیا قدمت رو چشم.
سلام
مهمان نواز بودن این چیزها را هم داره دیگه !!!
از استاد عزیزتان راه های خارج شدن از یکنواختی را هم بپرسید و لطف کرده شما بنویسید فردا روز دهم منه چه کنم ؟؟؟/
ایول به اونایی که رای دادن :)
ولی واسه مهمونات عیب نداره .
منم یه دفعه تو خونه دانشجویی مهمون داشتم انقد هواسمون پرت شد غذا مون تا ته سوخت با دیگ انداختیم دور .
دوستش میدارم
چرا که می شناسمش به دوستی و یگانگی
- شهر همه بیگانگی و عداوت است –
هنگامی که دستان مهربانش را به دست میگیرم
تنهایی غم انگیزش را درمیابم
اندوهش غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی
همچنان که شادیش
طلوع همه آفتابهاست
و صبحانه و نان گرم
و پنجره ای که صبحگاهان
به هوای پاک گشوده می شود
و طراوت شمعدانی ها در پاشویه حوض
چشمه ای ، پروانه ای و گلی کوجک
از شادی سرشارش میکند
و یاسی معصومانه از اندوهی گرانبارش ...
نخست دیر زمانی در وی نگریستم
چندان که چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامون من
همه چیزی به هیات او درآمده بود
آنگاه دانستم که مرا دیگر از او گریزی نیست ...
اینجا جشن داریم.جشن تولد .تولد یک دوست.یک دوست...
بهم سر میزنین؟
سلام لواشک جون ... خیلی وقت بود بهت سر نزده بودم ... بازم مطالبت قشنگ و جالب بودن ... راستی میخوام لینکتو بذارم که دیگه مجبور نشم این همه دنبال آدرسش بگردم ... پیروز و سربلند باشی
سلام
سایت خوبیه
سلام لواشک جون ممنون که به من سر زدی
حکایت خونه مجردی عالی
همه شو خوندم خیلی خوشم اومد
موفق باشین
راستی من آپم
خوشحال میشم بهم سری بزنید
بای بای
من ترجیح میدادم به جای گوشی تلفن و غذا زودپز همسایو رو میسوزوندم بعد که غذام خراب میشد میخواستم زنگ بزنم تلفن و میکردم تو برق...تازه بعدش خودمم برق میگرفت!
سلام دوست عزیز . وبلاگت خیلی خوب بود. خصوصا داخل پرانتزهاش . به من هم سر بزن....
عشق یعنی .......
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی عطر گلهای سفید
عشق یعنی یک بغل دلدادگی
اولین حرفی که نوشتی خیلی آموزنده بود گرچه به کار بردنش سخته!!!
سلام.خلیلی خوبه شما ادامه بده...
بوی غربت می دهم
همسفرم را از من ربودهاند...
دیگر هیچ کجای عالم نخواهم بود.
سلام دوست گلم
امروز تو وبلاگم یه تولده
خوشحال می شم حضور گرمت و ببینم
موفق باشی "سونیا"
سلام
به خاطر شعری که برایمان نوشتی واقعا متشکریم .
خوشحال میشویم اگه بتوانیم اسم سایت زیبایت را جزو پیوند هایمان قرار دهیم
خوب اینکه تو نمی خوای کسی وارد حریمت بشه به خودت ربط داره اما اصلا این آدم های رو دوست ندارم