نیم نگاهی به خودمون

مادر بزرگ هم به رحمت خدا رفت ...  برای شادی روحش یه فاتحه بخونید ...

 

 

همیشه داشتن یک بینش درست سمت و سوی زندگی آدم را نشان می دهد ولی اکثر آدمهای درو برمون دارا یک نگاه عمومی به زندگی هستند به قولی مردم همان راهی را می روند که به آن عادت کرده اند ولی اینو جدی بگم که این یه مشکل بزرگه اگر نخواهید به یک بینش درست برسید خواه ناخواه مثل همه مردم بدنیا میایید بزرگ می شوید درس می خونید . کار می کنید ازدواج و بعدشم بچه و دوران کهنسالی و بعدم الفاتحه ...ولی فکر نمی کنید در همین سن که الان هستید البته مهم نیست چند سالتونه لازمه یه لحظه متوقف شوید و یه نگاهی به خودتون و زندگیتون بیندازید...... خوب درکتون میکنم منم دقیقا مثل شما بودم (اره شمایی که داری اینو می خونی) ... یه زندگی یکنواخت و کسالت بار یه روز خسته شدم از اینهمه تکرار ..(خونه –کار-دانشگاه-خونه) ....رفتم دنبالش که حرکت کنم و از این حال خارج بشم ..اولین و مهمترین چیزی که یاد گرفتم اینه که باید دیگاهمو نسبت به همه چیز عوض کنم و اون دیدگاه قدیمی که زندگی همینه رو کنار بذارم ...  بذارید یه مثال بزنم که بهتر متوجه شید ... آدمهای فقیر برای پول کار می کنند و آدمهای پولدار پول براشون کار میکنه .. اولی یه عمر دربدر یه لقمه نونه و تاز هیچ وقت هم نمیتونه از اون لذتی ببره ولی ادم حرفه ای و با بینش درست همیشه پول را بکار میگیره تا براش کار کنه ... نگو که کار ندارم . سرمایه ندارم  که بیندازم توی کار و برام کار کنه اگه یه خورده دور و برتو با دید باز نگاه کنی راه حل های خوبی به ذهنت میرسه .....

بر گردیم سر حرف اولمون .. لازمه یه نگاه از یه زاویه دیگه حتما به زندگی خودمون و اینکه چه توانایی هایی داریم و چه نقاط ضعفی داریم و از اون نقاط قوت و ضعف چه استفاده درستی میشه کرد بیندازیم .. خوب الان که کاری نداری روبروی صفحه مونیتور یه ذره فکر کن ... (( البته فکر کن ایران نیستی  چون اینجا مردم با فکر کردن بیگانه هستند و حتی فکر اینکه بشینن و راجع به زندگیشون فکر کنن هم آزارشون میده  چون همش فقط چیزای منفی یادشون میاد ..)))

 

لیز نخوری ...

رویای شما تحقق پیدا میکند چنانچه شما شادی . نشاط و خود دوست داشتن را شروع زندگی قرار  دهید .

ساعت دوازده شب حوالی میدون ونک .. از پایین به سمت میدون میرم خش خش چند دانه برگ و اینکه خش خش هم تمام شد و همین روزا باید حواسمون رو جمع کنیم که لیز نخوریم ..

استاد گفت :

 .. می دونی من و تو گاهی سعی میکنیم دیگران رو همونجور که میخوایم تغییر بدیم و اونارو مطابق چیزی که تصور می کنیم بسازیم .. ولی اشتباه ترین کار همینه .. اخه از کجا معلوم تغییر ما درست باشه و یا اصلا طرف دلش بخواد ؟ شاید خود کنونی اش را بیشتر دوست داره پس چاره چیست؟ و اصلا برای تغییر باید از کجا شروع کرد ؟ .. تغیر درست باید از خودمون شروع بشه کسی که نتونه تغیری در خودش بوجود بیاره محاله بتونه دیگران رو تغییر بده .. مهمترین مسئله اینه که بفهمی خودت باید تغییر کنی و درک کنی اونچه داری و دوربرته حقیت نیست تو به عنوان انسان حقت بیش از ایناست برای اینکه این حق رو بدست بیاری باید اول خودتو اماده کنی و بخوای که تغییر کنی ... و کم کم تلاش کن و خودتو بساز و مهمترین چیز اینه که توی این کار از تلاش و کوشش دست نکشی ....و وقتی خودت درست تغییر کردی شرایطی بوجود بیار که دیگران حس کنن نیاز دارن تغییر کنن و تو فقط به جهت دهی این افراد کمک کن ... به راحتی و در نهایت لذت افراد تن به تغییر می دهند .....  باید شرایطی رو بوجود اورد که طرف به محض انجام کوچکترین تغییر اونو حس کنه و از اون لذت ببره .......

 راستی این سایت خرید اینترنتی جالبه خیلی چیزا میشه راحت ازش خرید لینکش بالای صفحه و توی صفحه نظرات موجوده یه سر بزنید بد نیست

نیمه شب

سلام

نمی دانم کی بود اینجا اومدم و کی نوشتم ... این اواخر بیماری خواهرم و بعدشم فوت اون دیگه دل دماغ خیلی کارا رو ازم گرفت .. تنهایی این شهر با یه مشت ادم دلمرده که بیشتر همکارن تا دوست گاهی همه چیز رو به کام ادم تلخ میکنه ....

ولی خوب از خیلی چیزا میخوام بگم .. دنیایی همش تجربه .. هیچ میدونید الان چد وقته شنبه که از خونه میزنم بیرون تا اخر هفته اصلا بر نمیگردم و هر شب تا دیر وقت بیدارم  و اخرش هرجا که شد از سر خستگی میخوابم زمین باشه و یه موکت یه پتویی و یه بالش .. بگذریم .. می دونید این چند وقته سر کار دولتی میرم و دانشگاه هم (که اساتید بخاطر غیبت های زیاد صداشون در اومده) و کار دومی که تمام تجربه و علاقه من توی اون خلاصه میشه ..  آدمای جدید و طرز فکرای جدید .. یه نکته بگم : خیلی مراقب و هوشیار باشید گاهی وقتا شانس خیلی آروم در میزنه ....

برای موفقیت سعی کنید شنونده بسیار خوبی باشید .. اونقده دقیق که همه چیز رو گوش کنید و اخرش تحلیل کنید ..  و بعد شروع کنید آروم به حرف زدن اول به طرف مقابل بگید که درک میکنید و هژحرفشو می فهمید و بعد خودتونو در جای اون بذارید و بگید که شما هم دچار موقعیتی مث اون شدید .. و بعد بگید که با فکر و مشورت و تحقیق به فلان جواب و یا راه حل رسیدم این روش بقدری جالب و دقیق در خیلی موارد جواب میده که نگو .... و همیشه سعی کنید به مثال های عینی از روزمره حرفتونو بفهمونید ... و مطمئن شوید طرف جوابشو کامل گرفته .....